دانلود فیلم بز و سه بچه اش The Goat and Her Three Kids 2022

دانلود فیلم The Goat and Her Three Kids 2022 با لینک مستقیم

دانلود رایگان فیلم خارجی بز و سه بچه اش با کیفیت عالی

 یک بیوه و مادر سه فرزند باید از آنچه از خانواده‌اش باقی مانده است، به هر قیمتی، از یک دوست قدیمی خانوادگی که دشمن بدل شده، دفاع کند. بز و سه بچه اش که بر اساس یکی از شناخته شده ترین داستان های عامیانه رومانیایی (بز و سه بچه اش نوشته یون کرانگا) ساخته شده است،

«بز و سه بچه‌اش» یا «بز با سه بچه» (به رومانیایی: Capra cu trei iezi) یک داستان کوتاه، افسانه و افسانه‌ای از نویسنده رومانیایی یون کرانگجا است که در سال ۱۸۷۵ منتشر شد. به شکلی تصویری مفاهیم عشق مادرانه و نافرمانی کودکانه را به تصویر می‌کشد که چگونه یک خانواده بز توسط گرگ بد بزرگ ویران می‌شود و مسن‌ترین، بدرفتارترین و کمتر محتاط‌ترین بچه‌ها اجازه ورود به خانه امن را می‌دهد. تنها یکی از بچه هایی که زنده می ماند کوچکترین و مطیع ترین آنهاست، که سپس به مادرش کمک می کند تا انتقام خود را از شکارچی برنامه ریزی کند، که منجر به یک دعوا می شود که در آن گرگ فریب خورده، زنده زنده سوزانده شده و تا حد مرگ سنگسار می شود.

داستان Creangă که توسط برنامه درسی رومانیایی رایج شد و در آغازگر گنجانده شد، به عنوان یکی از شناخته شده ترین آثار در ادبیات محلی کودکان ماندگار شده است. “بز و سه بچه اش” همچنین موضوع چندین اقتباس موسیقی، تئاتر و فیلم در رومانی و مولداوی بوده است.

داستان با معرفی قهرمانانش آغاز می شود: بز سخت کوش و بیوه و سه بزغاله اش که دو بزرگتر از آنها بدرفتاری می کنند، در حالی که کوچکترین آنها از مادرش اطاعت می کند. یک روز، بز هر سه را دور خود جمع می کند و به آنها می گوید که باید برای جستجوی غذا برود و به آنها دستور می دهد که در را باز نکنند مگر اینکه آواز او را بشنوند.

این گفتگو توسط گرگ که از خانواده بز جاسوسی می کند شنیده می شود. با وجود اینکه شرور پدرخوانده بچه ها است (و در نتیجه برای خود بز، cumătru، خاله، اما چشمش به خوردن بچه های بز است. مدتی بعد از رفتن مادر، گرگ یواشکی جلوی در می رود و شروع به خواندن آهنگ خود برای سه بچه می کند. این حیله موفق می شود دو کودک بزرگ را متقاعد کند که با عجله وارد می شوند تا در را باز کنند. آنها توسط کوچکترین آنها متوقف می شوند و متوجه می شوند که آهنگ با صدای غیرمعمولی درشت اجرا می شود.

با شنیدن این حرف، گرگ بد بزرگ با عجله به مغازه آهنگری می رود، جایی که زبان و دندان هایش را تیز می کند. سپس به خانه بز برمی گردد و این بار آهنگ را با صدایی ملایم اجرا می کند. بزرگ‌ترین بچه توصیه‌های برادر کوچک‌ترش را برای احتیاط بیشتر نادیده می‌گیرد و با عجله وارد می‌شود تا غریبه را وارد کند. در همین حال، دو نفر دیگر در اطراف خانه پنهان می‌شوند: کوچک‌ترین با تونل زدن از دودکش پر از دوده، دومین بزرگ‌تر با پنهان شدن. زیر یک تغار واژگون به محض ورود، گرگ سر بچه بی خیال را جدا می کند و او را کامل می خورد. این باعث می‌شود که بچه مودب اما بی‌احتیاطی که زیر سطل آب پنهان شده، حرف بزند و برای او آرزوی să-ţi fie de bine کند (تقریباً «ممکن است به شما خدمت کند»). در نتیجه مزاحم می تواند او را از مخفیگاهش بیرون بکشد و او را ببلعد. گرگ پس از گذراندن مدتی به دنبال بچه سوم، خسته می‌شود و در اقدامی تحقیرآمیز، دیوارها را با خون بچه‌ها آغشته می‌کند و سر آن‌ها را روی لبه‌های پنجره می‌گذارد و حالت چهره‌شان را طوری تغییر می‌دهد که شبیه آن‌ها به نظر برسد. خندان.

گرگ سرانجام می رود و کوچکترین بچه سالم از دودکش بیرون می آید. بز که در ابتدا فریب سرهایی که به او لبخند می زنند، هنگام ورود به حیاط، از کوچکترین بچه چه اتفاقی افتاده است، می فهمد و شروع به طرح انتقام می کند. او بلافاصله بعد از آن شروع به پختن یک غذای غنی می کند و گودال بزرگی را در نزدیکی خانه اش با اخگر و هیزم دیر سوز پر می کند. او این نقطه را با لایه‌های نازکی از حصیر و زمین می‌پوشاند و چهارپایه‌ای از موم روی آن‌ها قرار می‌دهد. بز سپس به جنگل می رود و با cumătru خود ملاقات می کند و به او اطلاع می دهد که عمل شیطانی او را کشف کرده است، اما او ادامه داده است. او همچنین از گرگ می‌خواهد تا در مراسم یادبود سنتی بچه‌ها در خانه او شرکت کند. شرور موافقت می کند، و ناخواسته روی صندلی مومی می نشیند، صندلی که در حین خوردن غذا بعد از غذا ذوب می شود. سرانجام در گودال می افتد و شعله های آتش او را فرا می گیرد. همانطور که او به آرامی می سوزد و برای نجات درخواست می کند، بز به او اطلاع می دهد که از “کلمات کتاب مقدس” یا lex talionis پیروی می کند، که او آن را به عنوان “مرگ برای مرگ [و] سوختگی برای سوختگی” تعبیر می کند. داستان زمانی به پایان می رسد که مادر و فرزند دشمن خود را با سنگسار تمام می کنند و همه بزهای منطقه مرگ را با یک جشن واقعی جشن می گیرند.

یک تفسیر انتقادی اولیه از «بز و سه بچه‌اش» توسط جورج کالینسکو، منتقد ادبی و مورخ تأثیرگذار بین جنگ‌ها ارائه شد. او با شناسایی اخلاق آزمایشی روایت به عنوان «تصویر عشق مادرانه»، داستان کرانگا را فراتر از این هدف محدود، هم از طریق سبک و هم قصد حرکت می‌داند. به نظر او، این اثر به «درام مادرانه» و افسانه ای با استفاده از انسان شناسی مشخص («دستگاه های لافونتن») تبدیل شد. وی خاطرنشان کرد: در این زمینه، این داستان کمدی «قیاس بین دنیای حیوانی و انسانی» را با «نمادها-کاریکاتورها» ارائه می‌کند: بز «با اداهای بسیار و صدای نفناک» به‌عنوان «کاریکاتور مادری که طبیعت دارد. خود فراهم کرده است، بلکه به عنوان «زن پرحاشیه و ناله»؛ گرگ به عنوان “مردی بدون ظلم”. میرچا براگا، مورخ ادبی، این روایت را به منظور یافتن مضامینی که به عقیده او مشخصه آثار کرانگا و فولکلور رومانیایی است، بررسی کرد: «وضعیت آشفته» (در این مورد، خروج بز و مسئولیت غیرعادی که بر دوش پسرانش گذاشته شده است)، آزمایش آیین گذر (آزمایش توانایی بچه ها برای پنهان شدن از مسیر خطر) و پایان خوش به عنوان پیروزی خیر، که اغلب شامل پاسخ مثبت به هر یک از اعمال بد قبل از آن است (عید ساختگی که توسط بز).

شربان آنگلسکو، قوم شناس، کل داستان را از طریق نمادهای مربوط به غذا و آتش تفسیر کرد. در ارزیابی وی، تقابل بین بز و گرگ، تقابل بین یک “تغذیه دهنده برتر” است که توانایی های تولیدش با رمز عبوری که انتخاب می کند نشان داده می شود و یک “مصرف کننده مشتاق” مزاحم، که با انجام یک “آیین مرموز” وضعیت خود را جشن می گیرد. با سرهای بریده بچه ها.[5] آنگلسکو خاطرنشان می کند که طرح این دو نقش اصلی را وارونه می کند و بز را به یک گوشتخوار، گرگ را به “استیک” و “آتش آشپزی” را به “آتش درد، انتقام و مرگ” تبدیل می کند. همچنین به گفته آنگلسکو، این داستان در رابطه با آداب و رسوم ارتدوکس رومانیایی به یک “سقف سه گانه” دلالت دارد: درنده پسرخوانده خود را می خورد، بز cumătru خود را می کشد، و نابودی گرگ در طول یک جشن خاکسپاری رخ می دهد.

تفسیری متمایز از روایت توسط دن گرادینارو، محقق کار کرانگا ارائه شد، که آن را در معرض تفسیر روانکاوانه قرار داد و ادعا کرد که این روایت بینشی از دوران کودکی نویسنده ارائه می‌کند (همانطور که در خاطرات کودکی کرانگا منعکس شده است). در تعبیر او، گرگ مخفف پدر کرانگجا، شتفان است، که احتمالاً جدا از مادر کرانگجا، اسماراندا زندگی می‌کرد، اما ممکن است گهگاه برای امتیازات جنسی به ملاقات او رفته باشد. نسخه گرادینارو همچنین ادعا می‌کند که نویسنده، با درک وقایع از طریق نسخه‌ای از عقده ادیپ، خود را به عنوان جوان‌ترین بچه معرفی می‌کند و فرار او به داخل دودکش به واژن مادر اشاره دارد.
منتقد ادبی لومینیتا مارکو به طور کلی تک نگاری گرادینارو را ستایش می کند، اما استدلال می کند که این گونه تفاسیر گمانه زنی هستند و آنها را به تفاسیر باطنی فیلسوف واسیل لووینسکو و به «کاربردهای دانش آموزی از الگوهای روانکاوانه» تشبیه می کند.