ژانر: خانوادگی

خلاصه داستان: یک مادر مجرد برای محافظت از آینده فرزندش با شیاطین گذشته خود مبارزه می کند و با چالش های دلهره آور برای محافظت از دخترش در برابر خطر قریب الوقوع روبرو می شود.

خلاصه داستان: رباتی که برای ارائه خدمات امداد و نجات ساخته شده است، از آزمایشگاه فرار کرده و در منزل مسکونی یکی از مهندس ها پناه می گیرد. پس از ایجاد دوستی با پسر صاحب خانه، آن ها ماجراهای مختلفی را با هم تجربه می کنند

خلاصه داستان: فیلم ویلیام درباره یک بچه نئاندرتال به نام ویلیام است که دو دکتر به نام های جولیان رید و باربارا سولیوان با استفاده از DNA یک انسان نئاندرتال مومیایی شده، او را به دنیا می آورند. این بچه، رفته رفته بزرگ می شود و باید یاد بگیرد در دنیایی که او تنها انسان نئاندرتال آن است، زندگی کند و ...

خلاصه داستان: داستان چهارمین قسمت این انیمیشن در ادامه قسمت های قبلی و چند سال بعد از اینکه اندی اسباب بازی های خود را به بانی داد، اتفاق می افتد. هنگامی که بانی در کارگاه هنر و مهارت یک اسباب بازی جدید به نام فورکی می سازد، وودی، باز و مابقی اسباب بازی ها با مشکل جدیدی روبرو می شوند.

خلاصه داستان: مردی مصمم است که در مسابقه سالانه تزئین کریسمس محله برنده شود. او با یک جن پیمان می بندد تا به او کمک کند برنده شود - و الف طلسمی می کند که 12 روز کریسمس را زنده می کند، که هرج و مرج غیرمنتظره ای را به همراه می آورد ...

خلاصه داستان: یک مارمولک 74 ساله به نام لئو و دوست لاک پشتش تصمیم می گیرند از تراریوم کلاس درس مدرسه فلوریدا فرار کنند که دهه ها در آن زندگی می کنند.

خلاصه داستان: جادوگر مو قرمز یاگا با یک گربه مخترع و قهوه‌ای‌های شاد در کلبه‌ای در باتلاق‌های پادشاهی دور زندگی می‌کند و جادو می‌کند. برای اینکه یاد بگیرد چگونه به طور واقعی جادو کند، او فاقد کتاب طلسم است که از مردش دزدیده شده است...

خلاصه داستان: یک پسر جوان و یک دختر با یک کریستال جادویی باید با دزدان دریایی و ماموران خارجی در جستجوی یک قلعه شناور افسانه ای مسابقه دهند.

خلاصه داستان: راکی پرزرق و برق پنجابی و رانی، روزنامه‌نگار روشنفکر بنگالی، علی‌رغم اختلافاتشان عاشق یکدیگر می‌شوند. پس از مواجهه با مخالفت های خانواده، تصمیم می گیرند قبل از ازدواج سه ماه با خانواده های یکدیگر زندگی کنند.

خلاصه داستان: ریچارد در حالی که در دریاچه ای بزرگ در شمال آفریقا زمستان می گذراند، متوجه می شود که این بار چنین وظیفه شرافتمندانه و مسئولانه ای مانند هدایت پرواز به او سپرده نخواهد شد.