خلاصه داستان: میثم که تنها وارث تاج و تخت مالک است، در پی انتقام از قاتل اوست؛ در این میان، نبود مالک بهانه ای می شود برای ورود طلوعی، تنها حامی قدرتمند هولدینگ ریزآبادی به آنجا برای سروسامان دادن به اوضاع…اما این تمام حقیقت نیست!
خلاصه داستان: پیمان بعد از یک سوءتفاهم خانوادگی با کامران درگیر می شود. گمان ها به این سمت می رود که پیمان کامران را کشته. ماجرایی که شاید به قیمت زندگی پیمان تمام شود.
خلاصه داستان: معدنچیا میگن: هرچی بیشتر دنبال الماس بگردی، کمتر پیداش می کنی. به عقیده اونا، الماسه که آدمشو پیدا می کنه. اونه که تصمیم میگیره دست کی بیوفته و رو انگشت کی بشینه…
خلاصه داستان: پدر خانواده شخمآبادیها برای ازدواج دخترشان شرطی میگذارد که آنها را به شخمآباد روستای اجدادیشان میکشاند و بدون آنکه بدانند این امر جنجال بزرگی درپی خواهد داشت…