خلاصه داستان: میثم که تنها وارث تاج و تخت مالک است، در پی انتقام از قاتل اوست؛ در این میان، نبود مالک بهانه ای می شود برای ورود طلوعی، تنها حامی قدرتمند هولدینگ ریزآبادی به آنجا برای سروسامان دادن به اوضاع…اما این تمام حقیقت نیست!
خلاصه داستان: رستا بر سر دو راهی آرش و مهران; یکی عاشق و دیگری مجنون. عروسی بزرگ و مجلل در انتظار تصمیم رستاست و در این میان عده ای نگران که مبادا گذشته تکرار شود.