دانلود انیمیشن کلاوس 2019 دوبله فارسی Klaus

دانلود انیمیشن Klaus 2019 دوبله فارسی با لینک مستقیم

دانلود رایگان دوبله فارسی انیمیشن کلاوس 2019 با کیفیت عالی

در قرن نوزدهم نروژ، رئیس کل پست سلطنتی، جسپر یوهانسن، پسر تنبل، لوس و خودمحور خود را در یک آکادمی آموزش پستچی ثبت نام می کند، به این امید که او را اصلاح کند. جسپر عمداً ضعیف عمل می‌کند و پدرش را مجبور می‌کند تا در نهایت او را به شهر جزیره‌ای دوردست، اسمیرنسبرگ بفرستد تا در عرض یک سال 6000 نامه ارسال کند. اگر جسپر شکست بخورد، از ثروت خانواده بریده می شود.

دو قبیله خانوادگی – الینگبوها و کروم ها – تقریباً تمام جمعیت اسمیرنسبرگ را تشکیل می دهند و دائماً با هم درگیر هستند و زمان بیشتری را به تنفر از یکدیگر می گذرانند تا نامه نگاری.

جسپر در حالی که ناامیدانه در جستجوی افرادی است که به آنها نامه بفرستند، خانه ای منزوی در خارج از شهر پیدا می کند. در آنجا، او یک جنگل‌باز منزوی بلندقد به نام کلاوس را پیدا می‌کند که خانه‌ای پر از اسباب‌بازی‌های دست‌ساز دارد. جسپر که از ظاهر باشکوه کلاوس وحشت کرده فرار می کند و نقاشی را که از یکی از بچه های کروم اسمیرنسبرگ پیدا کرده بود به جا می گذارد. کلاوس جسپر را مجبور می کند تا او را به خانه ای که در نقاشی نشان داده شده است بیاورد و سپس مخفیانه یک اسباب بازی را به پسری که داخل آن است تحویل می دهد و او را تشویق می کند.

خبر این اتفاق به گوش سایر بچه‌ها می‌رسد و روز بعد به جسپر می‌روند و هر کدام معتقدند اگر نامه‌ای به کلاوس بفرستند، یک اسباب‌بازی دریافت خواهند کرد. جسپر از این ایده استفاده می کند و از کلاوس می پرسد که آیا می تواند اسباب بازی هایش را اهدا کند. کلاوس موافقت می کند مشروط بر اینکه آنها در شب عمل کنند و جسپر به تحویل مخفیانه اسباب بازی ها ادامه می دهد. اسباب بازی پسر کروم او را به بازی با یک دختر Ellingboe سوق می دهد که باعث خشم قبیله آنها شد. بزرگان خانواده تامی کروم و آکسل الینگبو به زودی متوجه می شوند که این جسپر و کلاوس بوده اند که اسباب بازی را به او تحویل داده اند. به زودی، کودکان بیشتری شروع به نوشتن نامه برای کلاوس می کنند. وقتی جسپر به آن‌ها می‌گوید کلاوس فقط به بچه‌های خوب اسباب‌بازی می‌دهد و می‌داند که هر زمان بچه‌ای بدرفتاری می‌کند، اعمال محبت‌آمیزی که انجام می‌دهند به تدریج به بقیه مردم شهر انگیزه می‌دهد تا به اختلافات باستانی‌شان پایان دهند و آلوا، معلمی که ماهی‌فروش شده است، مدرسه‌اش را دوباره باز می‌کند تا کمک کند. کودکان خواندن و نوشتن را یاد می گیرند تا بتوانند نامه بفرستند.

در نهایت، جسپر و کلاوس شروع به تمام شدن اسباب بازی های خود می کنند. با نزدیک شدن مهلت جسپر، او سعی می کند کلاوس را متقاعد کند که اسباب بازی های بیشتری را به موقع برای کریسمس بسازد. کلاوس ابتدا قبول نمی‌کند، اما سپس با جسپر کار می‌کند تا برای مارگو، دختر کوچکی که در یک شهرک منزوی با مردمش زندگی می‌کند، سورتمه بسازد. کلاوس به جسپر درباره همسرش لیدیا می‌گوید و توضیح می‌دهد که او اسباب‌بازی‌هایی را ساخته بود تا به بچه‌هایی بدهد که این زوج امیدوار بودند اما نمی‌توانستند باردار شوند و لیدیا بر اثر بیماری درگذشت. کلاوس که متوجه می شود کار آنها باعث ایجاد شادی در کودکان می شود، با طرح کریسمس موافقت می کند و مارگو و بقیه افرادش برای کمک به آنجا می آیند. با شکوفا شدن شهر و رابطه او با آلوا، جسپر خود را می‌بیند که می‌خواهد در Smeerensburg بماند.

در همین حال، بزرگان خانواده Aksel Ellingboe و Tammy Krum یک آتش بس موقت برقرار می کنند و می خواهند جلوی Jesper و Klaus را بگیرند تا خانواده ها بتوانند دشمنی سنتی خود را از سر بگیرند. آنها با هم نامه های کافی برای رسیدن به هدف جسپر ارسال می کنند و پدرش را از این دستاورد آگاه می کنند. پدر جسپر در شب کریسمس برای تبریک به پسرش می‌آید و ناخواسته انگیزه‌های خودخواهانه پشت اعمال او را برای دوستان جسپر فاش می‌کند. درست قبل از اینکه شهر را ترک کنند، پدر جسپر متوجه پشیمانی پسرش می شود و پس از یک صحبت خصوصی، اجازه می دهد جسپر بماند. جسپر سعی می کند بزرگان و گروه خشمگین آنها را از تخریب اسباب بازی های کریسمس باز دارد اما ظاهراً موفق نمی شود. با این حال، آلوا قبلاً توسط بچه های شهر از نقشه مطلع شده بود و با کمک کلاوس اسباب بازی ها را با طعمه ها جایگزین کرده بود. در طول تعقیب و گریز برای اسباب‌بازی‌ها، دختر آقای الینگبو، ماگدالون و پسر خانم کروم، اولاف نیز عاشق هم می‌شوند.

جسپر رستگار می شود و اسمیرنسبرگ به شهری شاد تبدیل می شود و بزرگان خانواده مجبور می شوند به دلیل ازدواج فرزندانشان به دشمنی پایان دهند. جسپر با آلوا ازدواج می کند و دو فرزند بزرگ می کند. او و کلاوس به مدت یازده سال به ارائه هدایا در اسمیرنزبورگ و فراتر از آن ادامه می دهند. سپس، در سال دوازدهم، کلاوس باد را دنبال می‌کند و از تپه‌ای آفتابی بالا می‌رود و ناپدید می‌شود و می‌گوید که به همسرش می‌پیوندد. اما اگرچه کلاوس رفته است، اما کلاوس در داستان‌های کریسمس زندگی می‌کند، و بنابراین هر شب کریسمس بعدی، جسپر همچنان منتظر کلاوس است که هر سال برای تحویل اسباب‌بازی‌ها به سراسر جهان بازمی‌گردد.