دانلود فیلم استراحت مطلق دوبله فارسی Bed Rest 2022

دانلود فیلم Bed Rest 2022 با لینک مستقیم

دانلود رایگان دوبله فارسی فیلم خارجی استراحت مطلق با کیفیت عالی

استراحت در رختخواب یک فیلم ترسناک آمریکایی محصول سال ۲۰۲۲ به نویسندگی و کارگردانی لوری ایوانز تیلور است.

استراحت مطلق در 7 دسامبر 2022 در طوبی اکران شد. این اولین فیلم پس از جدا شدن STX Entertainment از ErosSTX تحت مدیریت شرکت‌های نجفی است.

یک استاد دانشگاه، دانیل ریورز، و همسرش جولی، یک زوج منتظر هستند که به خانه ای قدیمی اما شیک کنار دریاچه در شمال نیویورک نقل مکان می کنند. یکی از کارگرانی که ریورز برای بازسازی خانه استخدام کرده بود، دستبند قدیمی را به جولی می دهد که در حین تعمیر و نگهداری از زهکشی پیدا کرده بود، با این فرض که متعلق به او است. جولی انتخاب می کند که دستبند را با وجود اینکه مال او نیست نگه دارد. رودخانه ها وارد اتاق خواب می شوند و گربه سیامی خود، لو را در حال سرگردانی می بینند. دانیل از مدیریت بازسازی خانه خسته شده است، اما او مانند جولی که هفت ماهه باردار است و دو ماه دیگر زایمان می کند، از ازدواج خود خوشحال است.

آن شب، جولی در حال تعمیر دستبندی است که اوایل روز دریافت کرده بود و آن را روی مچ دستش می گذارد. سپس جعبه‌ای را که با خود آورده بود برمی‌دارد، اما با شنیدن صدای زمزمه‌های کودکی در راهرو، آن را زمین می‌گذارد. به نظر می‌رسد که لو نیز آن را می‌شنود، زیرا جولی گربه‌اش را می‌بیند که در حالی که برای تحقیق می‌رود در حال خش‌خش کردن در دری پوشیده از برزنت است. جولی سپس توسط دنیل، که او را به اتاق کودک می آورد، مبهوت می شود. او با هیجان گهواره و مانیتور کودک را در گوشه ای که می تواند فیلمبرداری کند و به میکروفون وصل است به او نشان می دهد. بعداً در همان شب، این زوج در یک ضیافت دانشگاهی که توسط دین ویتیر و همسرش برگزار شد، شرکت کردند. جولی با همسر دین در مورد نقل مکان او و دنیل به خانه کنار دریاچه صحبت می کند. همسر دین از جولی می پرسد که آیا فرزندی که او باردار است اولین فرزند اوست یا خیر، اما دانیل قبل از اینکه جولی بتواند پاسخ دهد، جواب مثبت می دهد.

وقتی جولی و دانیل به خانه برمی‌گردند، با هم درگیر می‌شوند. همانطور که مشخص است، نوزادی که جولی باردار است، اولین فرزند او و دنیل نیست. چندین سال قبل، قرار بود آنها یک پسر داشته باشند، اما او به طرز غم انگیزی مرده به دنیا آمد. جولی از اینکه دنیل در مورد از دست دادن پسرشان صادق نبود ناراحت است و در حالی که به طبقه بالا می رود، با دیدن پسر بچه ای مبهوت می شود و به زمین می زند و دچار سقوط بدی می شود.

جولی پس از یادآوری تولد مرده پسرش، در بیمارستان از خواب بیدار می شود. دکتری که این زوج را می بیند، دکتر میدوز، به ریورز فاش می کند که با وجود اینکه جولی در اثر سقوط دچار جفت نسبی شده است، اما او و نوزاد هر دو خوب هستند. با این حال، به عنوان یک اقدام احتیاطی، دکتر میدوز جولی را در استراحت اجباری تا پایان بارداری خود قرار می دهد. این بدان معناست که در 8 هفته منتهی به زایمان، جولی نمی‌تواند رانندگی کند یا کارهای سنگین یا سایر فعالیت‌های بدنی انجام دهد، مگر اینکه گهگاهی به حمام سفر کند. دکتر میدوز همچنین بر اهمیت پرهیز جولی از استرس تاکید می کند و اکیداً توصیه می کند که تمام تعمیرات را تا زمان تولد نوزاد متوقف کنید. چند روز بعد، جولی از بیمارستان مرخص می‌شود و دانیل پس از رسیدن به خانه به او کمک می‌کند تا در تخت بخوابد. دنیل که متوجه ناراحتی همسرش می شود، سعی می کند با نشان دادن وسایل مفیدی که در اتاق خواب تنظیم کرده است، او را شاد کند، مانند ابزاری برای گرفتن اشیا، آی پد، لپ تاپ او و یک جفت واکی تاکی دو طرفه.

در اولین روز استراحت خود در رختخواب، در حالی که 55 روز تا موعد مقرر باقی مانده است، جولی سعی می کند کارهایی را با لپ تاپ خود انجام دهد، مدتی را صرف تماشای تلویزیون می کند و از ابزار گرفتن استفاده می کند تا بتواند با لو بازی کند. در حین استفاده از حمام، جولی صدای خنده و گریه یک کودک را می شنود، بنابراین برای تحقیق به اتاق خواب برمی گردد. جولی با دیدن ترک خوردگی در کمد به خودی خود می رود تا ببیند پشت آن چه چیزی وجود دارد، اما چیزی در آنجا پیدا نمی کند. دنیل به خانه برمی گردد و با دیدن جعبه یو پی اس در اتاق خواب جولی را سرزنش می کند که برای مدت طولانی از رختخواب بیدار بوده است و به این نتیجه می رسد که او باید برای بازیابی آن به طبقه پایین رفته باشد. او و جولی دوباره با هم دعوا می کنند و دومی عصبانیت خود را با محدودیت هایش ابراز می کند. دنیل عذرخواهی می‌کند و ناراحتی جولی را درک می‌کند و توصیه‌های دکتر میدوز را در مورد اجتناب از استرس همسرش قبل از تشکر از دختر متولد نشده‌شان به خاطر رفتار خودش به خاطر می‌آورد. آن شب، طوفانی می آید و جولی به سختی به خواب می رود. او دوباره صدای جیر جیر در کمد را می شنود و رعد و برق کودکی را نشان می دهد که از پشت آن را زیر نظر می گیرد. جولی دیوانه وار دانیل را از خواب بیدار می کند، او کمد را چک می کند و هیچ کس را نمی بیند که باعث سردرگمی او شده است.

12 روز می گذرد و جولی اکنون در روز سیزدهم استراحت در رختخواب است و 43 روز تا موعد مقرر باقی مانده است. جولی کنار یک پنجره نشسته است و مشغول تماشای تلویزیون است و دستبندی را که به او داده بودند تمیز می کند. جولی متوجه پسر بچه ای می شود که در برف بازی می کند و او را صدا می کند و می پرسد مادرش کجاست. قبل از بسته شدن ناگهانی پنجره، پسر به او اشاره می کند. یک هشدار روی مانیتور کودک می آید، اما فقط لو است. با وجود این، جولی مدام مهد کودک را بررسی می‌کند و انعکاس چهره کسی را در آینه می‌بیند. جولی دیوانه وار 911 را شماره گیری می کند تا مهاجم را گزارش کند. دنیل درست زمانی که جولی به افسر پلیس در محل گفتن آنچه دیده بود به خانه برمی گردد. افسر می گوید که نتوانسته کسی را پیدا کند. هنگامی که افسر می رود، جولی و دانیل دوباره وارد بحث دیگری می شوند زیرا دومی فکر می کند که اولی یک بار دیگر عود می کند. دنیل که دیگر تمایلی به دیدن همسرش در وضعیت کنونی اش ندارد، تصمیم می گیرد یک پرستار بچه را برای مراقبت از جولی استخدام کند و این امر باعث تحقیر او می شود. شب فرا می رسد و جولی بار دیگر به سختی به خواب می رود. او جعبه را از قبل بیرون می آورد و به محتویات آن نگاه می کند که شامل اسباب بازی هایی است که قرار بود برای پسر مرده او، اندرو، باشد. جولی خودش گریه می‌کند تا روی پسر مرده‌اش بخوابد، اما با حرکت یک شی روی سقف، که ماشین اسباب‌بازی اندرو است، از خواب بیدار می‌شود. جولی پس از دیدن پسر کوچکی که از اتاق بیرون می‌رود، شک می‌کند که روح پسرش با او ملاقات کرده است. او سعی می کند از طریق مانیتور کودک، اندرو را صدا کند، قبل از اینکه دانیل او را قطع کند.

اکنون روز 23 از استراحت جولی است و 33 روز تا تولد نوزاد باقی مانده است. دنیل پرستاری به نام دلمی واکر را استخدام کرده است تا جولی را در حالی که او سر کار است مراقبت کند. دلمی قبل از بحث در مورد تاریخچه گذشته جولی یک معاینه سلامتی می دهد. مشخص شده است که پس از مرده به دنیا آمدن اندرو، جولی یک قسمت از روان پریشی پس از زایمان داشت که نیاز به اقامت شش هفته ای در بیمارستان روانی داشت. سپس دلمی به جولی اعتماد کرد که چندین بار تلاش کرد و نتوانست مادر شود زیرا نازا بود و شغل خود را به عنوان دولا انتخاب کرد تا بتواند با کمک به مادران دیگر برای به دنیا آوردن نوزادان خود را یک مادر افتخاری بداند.

یک هفته می گذرد و جولی اکنون در روز 29 استراحت در رختخواب است و 27 روز تا زمان زایمان او باقی مانده است. دلمی قبل از خروج موقت از اتاق به جولی کمک می کند تا داخل وان حمام برود. به محض خروج دلمی، جولی انعکاس اندرو را در آینه می بیند و دردی در شکم خود احساس می کند. دکتر میدوز برای بررسی جولی و دختر متولد نشده اش به خانه می آید و به جولی می گوید که با انقباضات برکستون هیکس دست و پنجه نرم می کند. دکتر میدوز از جولی می‌خواهد که در مورد پسری که می‌بیند، که از وضعیت روانی او توسط دنیل و دلمی مطلع شده بود، به او بگوید. دکتر میدوز که احساس می‌کند جولی دوباره با روان‌پریشی پس از زایمان روبرو می‌شود، برای جولی دارویی تجویز می‌کند و به دانیل درباره امکان پذیرش همسرش در یک مرکز روانی در صورت عدم اثربخشی دارو می‌گوید، که توسط یک استراق سمع و آزار جولی شنیده می‌شود.

دلمی همان شب شروع به دادن داروهای خود به جولی می کند. روزها می گذرند و جولی اکنون بدون استرس به نظر می رسد و از اوقات خود با دلمی لذت می برد. در روز 38 استراحت جولی، در حالی که 18 روز تا تولد نوزاد باقی مانده است، زمانی که حتی لو شروع به دیدن پسر می کند، همه چیز دوباره به سمت پایین می رود. جولی آن شب از طریق مانیتور کودک، اندرو را فرا می خواند.

اکنون روز 46 استراحت جولی است و 10 روز تا زمان زایمان او باقی مانده است. جولی که در وان حمام است، اندرو را صدا می‌زند و روح او در حمام ظاهر می‌شود که بسیار خوشحالش می‌کند. با این حال اندرو به مادرش هشدار می دهد که باید برود و “او خواهر بچه می خواهد”. جولی از پسرش می پرسد که درباره چه کسی صحبت می کند، اما وقتی دلمی دوباره وارد حمام می شود ناپدید می شود. این باعث می‌شود جولی به این شک کند که دلمی برای او و دخترش نیت بدی دارد و نگرانی‌های خود و هشدار اندرو را با دانیل در میان می‌گذارد. آنها یک بار دیگر با هم بحث می کنند و دانیل با ناامیدی قبل از رفتن به مهد کودک و خاموش کردن دوربین مانیتور کودک بیرون می زند.

یک هفته دیگر می گذرد و سه روز تا موعد مقرر جولی باقی مانده است. دلمی قبل از گفتن داستانی درباره خانواده‌ای که زمانی در آن منطقه زندگی می‌کردند، یک معاینه سلامت دیگر به جولی می‌دهد. این زوج سه فرزند داشتند و مادر فرزند چهارم را باردار بود. این زوج برای داشتن فرزند چهارم خود راهی بیمارستان شده بودند که خودروی آنها روی مقداری یخ لغزید و تصادف کرد و جان دختر متولد نشده آنها را گرفت. پس از آن، همسر در افسردگی عمیق فرو رفت و در نهایت خودکشی کرد. جولی می پرسد نام مادر چیست و دلمی پاسخ می دهد که نام آن زن ملاندرا کینزی است. جولی به دستبند روی مچ دستش نگاه می کند و جذابیتی با حروف اول “MK” روی آن پیدا می کند. جولی که کنجکاوی او را بیشتر تحریک کرده بود، اسناد خانه را بیرون می آورد و متوجه می شود که زن و شوهری با نام خانوادگی “کینزی” قبلا صاحب خانه بوده اند و نام همسرش ملاندرا بوده است. جولی با روزنامه محلی «دیلی پیک» تماس می گیرد و می پرسد که آیا آنها مقالات آرشیو شده ای در مورد زنی به نام ملاندرا کینزی دارند که در اواخر دهه 60 خودکشی کرد.

اکنون آخرین روز استراحت جولی است. جولی با لو در اتاق خواب تنهاست و دنیل در راه خانه است. جولی تلفن همراه خود را به Roomba متصل می کند و از آن برای دیدن آنچه در مهد کودک می گذرد استفاده می کند. جولی یک بار دیگر اندرو را می بیند و از او می پرسد که آیا ملاندرا کینزی کسی است که بچه او را می خواهد؟ اندرو با شنیدن نام ملاندرا فرار می کند و جولی او را می بیند که با دو پسر دیگر قبل از مرگ دوربین ایستاده است. جولی پس از شنیدن صدای قدم های سنگین و دیدن دست های شبح روی شکمش، دلمی را صدا می کند. دلمی با فکر اینکه جولی در مراحل اولیه زایمان است، می رود تا لباس بپوشد.

جولی سپس یک ایمیل از Daily Courier با مقاله ای که قبلاً درخواست کرده بود دریافت می کند و روی پیوند کلیک می کند. جولی در حین خواندن مقاله، وقتی متوجه می‌شود که ملاندرا سه پسرش را قبل از اینکه جان خود را بگیرد، در وان حمام غرق شده، وحشت می‌کند. سپس برای جولی مشخص می‌شود که ملاندرا همان زنی بود که اندرو درباره‌اش به او هشدار می‌داد، و او می‌خواهد بچه جولی را بگیرد تا بتواند دختری را که از دست داده بود، جایگزین کند. وقتی دلمی دوباره با دنیل وارد اتاق می شود، جولی التماس می کند که او را به بیمارستان ببرند زیرا ملاندرا کینزی در خانه است و بچه را می خواهد. جولی دچار انقباض می شود و دنیل و دلمی شروع به تماشای فعالیت های ماوراء الطبیعه می کنند. دنیل که متوجه می‌شود همسرش در تمام مدت حق با اوست، به دلمی می‌گوید که ویلچر را برای جولی بیاورد، اما به‌طور ماوراء طبیعی به کناری پرتاب می‌شود. دلمی سر ملاندرا فریاد می‌زند که جولی را تنها بگذارد، اما نیرویی نادیده او را از پنجره بیرون می‌کشد تا بمیرد. جولی و دانیل برای جان خود می دوند، اما ملاندرا اجازه نمی دهد آنها را ترک کنند. دانیل با یک ابزار به سرش ضربه می زند و بیهوش می شود. آب جولی می شکند، و او از یکی از واکی تاکی ها استفاده می کند تا از پلیس کمک بخواهد، اما به حمام و سپس به وان حمام استفاده نشده فرو می رود. سپس روح ملاندرا در حال دور زدن گوشه ای دیده می شود و به سمت حمام می رود.

جولی دخترش را در وان به دنیا می‌آورد و ملاندرا چند ثانیه بعد در حمام ظاهر می‌شود و سعی می‌کند جان کودک را بمکد. جولی در حین تلاش برای مقابله با آن متوجه می شود که کف زیر وان از چوب پوسیده ساخته شده است. او وان حمام را تکان می دهد تا کف زیر غارهایش برود و وان را با جولی و بچه داخل طبقه اول فرو می ریزد. نوزاد زنده است، اما جولی به دلیل جراحاتش در حال مرگ است. با شنیدن گریه نوزاد، دانیال بیدار با عجله از همسر و فرزند تازه متولد شده خود مراقبت می کند. جولی ضعیف شده از دانیل می خواهد که دخترش را بگیرد و فرار کند. دنیل دخترش را می‌گیرد و سعی می‌کند درهای ورودی را بشکند، اما آنها تکان نمی‌خورند. ملاندرا وارد سرسرا می شود و از انکار خودداری می کند. همانطور که ملاندرا به سراغ دنیل و بچه می رود، جولی برمی خیزد و مصمم به محافظت از دخترش است. او ملاندرا را در چنگال خفه قرار می دهد و با صدای بلند اعلام می کند “این فرزند من است” قبل از اینکه به روح دستور خروج بدهد. ملاندرا مکیده شده و به زندگی پس از مرگ تبعید می شود.

جولی که از پیروزی او لذت می برد، دنیل را صدا می زند، اما او صدای او را نمی شنود. امدادگران به خانه می رسند و دانیل از آنها کمک می خواهد. سپس جولی جسد خود را در میان خرابه های وان حمام می بیند و متوجه می شود که مرده است. جولی در حالی که امدادگران را تماشا می کند که دیوانه وار تلاش می کنند تا او را زنده کنند، قبل از اینکه روح پسر کوچک ظاهر شود غمگین می شود و او را به اتاقی راهنمایی می کند که اندرو در گهواره منتظر اوست. جولی اندرو را در آغوش خود نگه می‌دارد، از اینکه سرانجام تجربه‌ای را که سال‌ها پیش از او دزدیده بود، بسیار خوشحال است. هنگامی که جولی خود را آماده می کند تا با پسرش وارد بهشت ​​شود، احساس می کند که دوباره به بدنش احضار شده است. روح دلمی ظاهر می شود و جولی که متوجه می شود شوهر و دختر تازه متولد شده اش به او نیاز دارند، از دلمی می خواهد تا از پسرش مراقبت کند تا زمان او تمام شود. دلمی موافقت می کند و جولی با پسرش خداحافظی می کند. جولی سپس تماشا می‌کند که دلمی با اندرو به بهشت ​​صعود می‌کند قبل از اینکه توسط امدادگران زنده شود.

استراحت مطلق یک سال بعد با بازی دانیل با دختر یک ساله‌اش و لو گربه به پایان می‌رسد، قبل از اینکه جولی وارد شود و به سرگرمی بپیوندد.